۲۱ شهریور ۱۳۹۰، ۱۴:۳۰

یادداشت مهر/

یادی از سرداران گمنام دفاع مقدس/ مردانی که عزت ابدی را پیام آوردند

یادی از سرداران گمنام دفاع مقدس/ مردانی که عزت ابدی را پیام آوردند

تبریز - خبرگزاری مهر: هفته دفاع مقدس یادآور تلاش بزرگ مردانی است که در کمال گمنامی، با نثار جان خویش عزت و سربلندی ابدی را برای اسلام و ایران به ارمغان آوردند.

به گزارش خبرنگار مهر، نشسته بودیم در اعماق تنهایی و بی همصدایی خویش، گرفتار در حضیض ذلتی که بر ما مستولی بود و ما را یارای شکستن قفسی که نفس را به شماره می انداخت نبود، حتی روز روشنمان به تاریکی و سیاهی شب بود از این رو که ظلمت حاکم مطلق بود.

جغدان شب پرست شب را بی روز می خواستند تا عیش خود ببرند و زحمت ما بیفزایند، کابوس، سایه بر رویاهای کودکانمان انداخته بود حتی؛ و ما، به امید برون آمدن دستی از غیب، که کاری بکند و رهایی را ارمغان دست های خسته و زخمی ما کند، روزهای سیاه تر از شبمان را دوره می کردیم.

آن روزها همه چیز و همه کس در استیلای مظاهری بود که به بهانه ورود به دروازه های تمدن و پیشرفت گریبان گیرمان شده بود و بسیار آدم ها، اسیر این سراب.

شهر به ظاهر در امن و امان بود و گرگ و میش هر دو سر در یک آخور داشتند لیک آتشی زیر خاکستر بود و شهر، هر آن، آبستن آتشفشانی مهیب، انگار این آرامش، آرامش پیش از طوفان بود، که بود.

در یک کلام، آن سالها همه چیز بود جز آن چیزی که روح و روان من و تو و هزاران چون ما را صیقلی ابدی دهد، چه، طاغوت، تیشه بر دست، در پی ریشه کنی باورها و ارزش های ملی، میهنی، اعتقادی، فرهنگی و سنت های این آب و خاک بر آمده بود.

اما خروش و خروج ملتی سراپا تشنه آزادی و رهایی، دیوارهای پوشالی این ظلمت را فرو پاشید و ارمغان این خیزش دگرگونی اساسی در ساختارهای فرهنگی و اعتقادی ملت و کشور بود.

پدران و مادران ما آن روزها، امتحانی سخت را به امید فردایی روشن سپری کردند، امتحانی که به قیمت خون های بسیار و داغ های ابدی نشسته بر دل مادران و پدران بسیار این آب و خاک تمام شد و رهایی ملتی بزرگ، میوه شیرین آن شد، آن روز انقلاب شد؛ انقلابی که رنگ فرهنگی داشت.

آنها که دیروز سیلی محکمی از فرزندان این آب و خاک خورده بودند، چون ماری زخمی در کمین خویش، چنبره انتقام بستند تا در فرصتی به زعم خود مغتنم، زهر خود را بر حاکمیت انقلابی بریزند که به دنبال تحکیم ارزشها و نهادینه ساختن نظامی ارزشی و فرهنگی مبتنی بر دین بود؛ از این رو چاره کار را در اوج بی چارگی، در گشودن آتش جنگی تحمیلی بر ملتی دیدند که در طول قرن های متمادی، تجاوز را با پوست و گوشت خود لمس کرده و بارها به دفاع همه جانبه از ایران برخاسته بود.

آری، آن روزها آتش و گلوله و خون بود که ایثار و مقاومت را برای فرزندان ما معنای همیشه می کرد، حماسه ای که تا نسلهای متمادی، لالایی مادران فردا در گوش کودکان خواهد بود، خون سیاوشان این مرز و بوم لاله خیز، به پای درخت آزادگی و استقلال ریخت تا ایران برای همه ایرانیان بماند و امروز اقتدار، مدال افتخار هر ایرانی باشد.

آن روزها، این جمله خمینی کبیر که در خرداد 42 فرموده بود "سربازان من کودکان شیرخواره ای هستند که در گهواره ها آرمیده اند" معنای عینی گرفت و جهانیان هماوردطلبی سربازان گمنامی را دیدند که با کم ترین تسلیحات، ماشین جنگی دشمنان را در جبهه های غرب و جنوب زمین گیر کردند و حماسه ها آفریدند.

سربازان 13 تا 20 ساله ای که هریک، چون کابوسی بر سر دشمن آوار می شدند تا ایران و ایرانی در امن و آسایش بیاساید، آن ها، آن روز سر دادند تا سرافراز بماند ایران و ایرانی، خون دادند تا عزت و اقتدار ملی ابدی شود.

آن روز، کودکانی که در مکتب انقلاب پرورش یافته و محصول فرهنگی ترین و ارزشی ترین انقلاب دنیا بودند، سربازان و سردارانی شدند برای نهاینه کردن فرهنگ ایثار و شهادت که ریشه در باور انقلاب داشت و چنین نیز شد.

قصه پر غصه؛ اما غرورآفرین دفاع مقدسی که هزاران لاله نشکفته را پرپر کرد و باز هزاران هزار یادگار عزیز برجای گذاشت، با عزت ابدی ملتی به پایان رسید که در تمامی دوران، "دفاع" تنها پاسخش به همه تجاوزهای دشمنان بود.

با این حال، اگرچه جنگ هشت ساله در میدان نبرد فیزیکی خاتمه یافت اما توطئه ها و هجمه های دشمن را پایانی نبود و این بار دشمن از میدانی فراخ تر و از راهی نو جنگی نوتر آغازید، پاشنه آشیل جوانان ما را در تهاجم فرهنگی و به تعبیر مقام معظم رهبری ناتوی فرهنگی دید و از همین راه طراحی های جدیدش را بر حول محور هجمه فرهنگی برنامه ریزی کرد اما غافل که دفاع در مکتب و فرهنگ انقلاب ما همچنان باقی است و اگرچه عصر خاکریز و گلوله و موشک در قاموس دفاع به انتها رسیده، در عوض دفاع از حریم ارزشهای انقلاب همچنان ادامه دارد و یادگاران عزیز برجای مانده از آن روزهای دفاع، دفاع را در میدان و عرصه ای دیگر و البته سخت تر و پیچیده تر سرلوحه کار خود قرار داده اند و همچون گذشته پای کار هستند.

بازماندگان و یادگاران دفاع مقدس دیروز در دفاع مقدس تر امروز با تکیه بر این شعر "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست"، جان مایه شعارها و اهداف انقلاب را به زیبایی پیاده کردند و هریک در عرصه ای، گروهی در عرصه سازندگی، جمعی در حوزه مدیریتی، عده ای هم در میدان فرهنگی مجاهدتها می کنند تا باز ایران، ایران باشد و بس و ایرانی با تکیه بر فرهنگ غنی خود ایرانی بماند.

خاموشی و سکوت حاکم بر فضای فرهنگی است که ورود داوطلبانه یادگاران صبح انقلاب و شبهای حماسه و خون در حوزه فرهنگ و هنر این خطه را بیش از پیش ضروری ساخته و در این میان، برخی با همان شور و شوق و احساس تکلیف در این وادی گام نهاده اند چرا که به فرموده مقام معظم رهبری مدیران شهری نباید بی توجه به مسایل فرهنگی باشند و در قبال مطالبات فرهنگی و اجتماعی شهروندان نیز باید پاسخگو باشند.

با این حال اما همینان که با کمترین امکانات و در سخت‌ترین شرایط نیز لب به شکایت نگشودند هم اکنون در گوشه و کنار گلایه هایشان را زمزمه می کنند چرا که از سوی عده ای، نامحرم تلقی شده و حتی با سنگ اندزای نیز مواجه می شوند!

امروز، فضای فرهنگی جامعه نیازمند جهادی دیگر است تا فارغ از هرگونه نام و نشانها و ارائه آمارها و عملکردها و پوستر و بنرها به همت مردان بی ادعا که امروز کمر همت بسته و در وادی فرهنگ گام نهاده اند تکانی بخورد.

------------------

علیزاده

کد خبر 1405702

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha